به گزارش میراثآریا به نقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، سید قاسم حسنی دانشیار و مدیر گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران 18 آذر 1402، در چهارمین نشست از سلسه نشستهای «از تعامل پایدار تا مشارکت همگانی برای حفاظت از میراثفرهنگی» و دور دوم از مجموعه نشستها با موضوع حفاظت و مردمشناسی، گفت: در سال های اخیر شاهد مسائلی در زمینه بحرانهای اکولوژی و فرهنگی و بحرانهای تاریخ اقلیمی و تنوع زیسی و فرهنگی بودهایم که تأثیر زیادی بر همه چیز از جمله میراث داشته است. از طرفی قرار گرفتن در گفتمان سنتی میراث با این تفکر که صرفا فرهنگی است و از دل تاریخ به ما رسیده و گذشته ما را نشان میدهد و نحوه بودن و هویت مان را با آن تعیین میکنیم و یا در صنعت گردشگری با تعریف اصالت از آن استفاده میکنیم بر نحوه محافظتمان از میراث تأثیر گذاشته است بنابراین نحوه مدیریت و حفاظت از میراث با این دگرگونیهایی که با آنتروپوسن شروع شده است ما را دور میسازد.
او افزود: به همین دلیل گفتمان میراث جدید لازم است تا مدیران میراث و منظر فرهنگی، تصمیم هایشان را در نحوه مدیریت و تخصیص منابع تغییر جهت دهند تا از گذشته فراتر رفته و میراث را به عنوان روشهایی برای طراحی و مونتاژ آینده در نظر گیرند.
مدیر گروه مردمشناسی دانشگاه مازندران با بیان اینکه گفتمان میراث جدید مدلهای جدید حفاظت و عملکرد مدیریت برای میراثفرهنگی و طبیعی را با رویکرد انتقادی مورد تأکید قرار میدهد، تصریح کرد: در واقع انسانشناسی محافظتگرا با رویکرد میراث انتقادی سعی دارد جهت گیری های متفاوتی را در گفتمان میراث و محافظت مطرح سازد که اگر با این رویکرد دیده شود یک درگیری انتقادی با مطالعات حفاظت از طبیعت و انقراض که میراثفرهنگی هرگز خارج از آن نیست بلکه بخشی جدایی ناپذیر از آنهاست که میتواند در گفتمان میراث وارد سازد. برای چنین تحولات مدیریتی محافظت در میراث نیاز به استراتژیهای جدید و مدیریت فعالانه حساس نیاز داریم.
در ادامه این نشست علیرضا حسنزاده رئیس پژوهشکده مردمشناسی گفت: در گام نخست، تاریخ ایران را از نظر همزیستی با آثار تاریخی و فرهنگی و آنچه شما در اصطلاح فنی، حفاظت مینامید میتوان به 2 دوره پیش از نوسازی (پیش معاصر) و معاصر (نوسازی) که بستر متفاوتی در ارتباط با امر حفاظت دارند تقسیمبندی کرد.
او افزود: در دوره نخست حفظ میراثفرهنگی و طبیعی را به عنوان بخشی از پویایی و پایداری منظر فرهنگی و تجربه زیسته ایرانیان داریم که در سه افق فرهنگی و تمدنی شامل افق و سپهر روستایی، عشایری و شهری شکل میگیرد که هر سه ایرانیاند. در این دوره عملا فرهنگ حفاظت فیزیکی و ناملموس به یک زیست دین و زیست آیین ایرانی و درک ما از جهان پیرامون به گونهای از فرهنگ آیینی و دینی تبدیل شده است که در آن تعادل بین انسان و محیط اطرافش وجود دارد. نام این دوره را میتوان همزیستی افقها نامید که در آن افقهای روستایی، عشایری و شهری از هم گسیخته نیستند و دین و آیین از زندگی مردم جدا نیست.
حسنزاده اظهار کرد: در دوره دوم، دوره نوسازی گسست افقها مطرح است، دوره نوسازی در ایران از لحاظ مفهومی و برنامهریزی، توسعه پایدار را در بر نداشته و مبتنی بر انکار مشارکت بوده است. در این دوره ما با نابودی منظر طبیعی و فراموش شدن دانش بومی مواجه هستیم سنتها به فراموشی سپرده شده و خود آگاهی و سواد میراثی تقلیل یافته است.
او گفت: در این دوره خرده روایت ها تنها میتوانند مسکن باشند اما نمیتوانند مدل توسعه را دگرگون کنند ما باید میراثفرهنگی و محیطزیست را در رأس ارزشگذاری معیارهای تعریف توسعه پایدار قرار دهیم و اگر میخواهیم کاری بکنیم باید پارادایم توسعه در ایران دگرگون شود.
ملیحه مهدیآبادی عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری در این نشست با اشاره به اینکه حفاظت و مرمت آثار تاریخی اقدامی میانرشتهای است، به این صورت که حفاظتگر برای شناخت آسیبها و ارائه راهحلهایی برای رفع آنها، نیاز به استفاده از علوم دیگر اعم از علوم پایه و یا علوم انسانی دارد، گفت: استفاده از تخصصها برای حفاظت بسته به نوع اثر و شرایط پیرامونی آن متفاوت است. چنانچه حفاظتگر بخواهید یک شیء موزهای را مرمت کند علاوه بر کمک، باستانشناس که پیشینه تاریخی آن را ارائه میکند نیاز به مردم باستانشناس نیز است که کاربرد آن شیء را ارائه کند تا مرمتگر باتوجه به پیشینه وکاربرد، شیء را موردحفاظت و مرمت قراردهد. پس تعامل بین مردمشناس و باستانشناس و حفاظتگر امری اجتنابناپذیر است.
او با بیان اینکه در محوطههای تاریخی پیچیدگی این تعامل بیشتر است و زوایای مختلفی از همکاری بین مردمشناسان و حفاظت گران را میطلبد، افزود: اگر در مرمت شیء به کاربرد اثر مانند کاربرد آئینی و یا زندگی روزمره درگذشته پرداخته میشود در محوطهها برای حفاظت اثر به دریافت اندیشه و باورهای امروزی کسانی که در داخل محوطهها و یا پیرامون آن هستند نیاز هست و شناخت نوع نگرش، چالشهای معیشتی و اجتماعی این آثار تعامل بین مردمشناسان و حفاظتگران را ضروریتر میکند.
انتهای پیام/
نظر شما